چهارفصل- برداشت اوّل:
شهریور هر سال، یادآور پرواز خونین سبک بالانی است که سرافراز و پرغرور از کاروان ایثار، راه آسمان در پیش گرفته و مردم را در اندوه فقدان خدمتگزارانی صدّیق فرو بردند. هشتم شهریور، روز خاطره ی جانسوز و در عین حال خاطره انگیزی است که تاریخ انقلاب اسلامی، هر گز آن را فراموش نخواهد کرد.
رئیس جمهور و نخست وزیر مکتبی ای که سالها پس از شهادتِ شان، همچنان رایحه ی خوشِ حضورشان به مشام می رسد. رایحه ای آمیخته با معنویت، اخلاق، دینداری، خداباوری، مردم سالاری،خدمتگزاری، ساده زیستی، شجاعت، استقلال طلبی، بیگانه ستیزی، آخرت گرایی و دنیا گریزی و... که امروز بیش از گذشته به آن نیازمندیم.
به تعبیر رهبر معظّم انقلاب «رجائی و باهنر، دو چهره ی نامدار، و در عین حال؛ معصوم ترین و خالص ترین بازوان اسلام و انقلاب بودند. اگر امروز، رجائی و باهنر، بودند و از آنها می پرسیدیم شما این مدل مدیریتی را از چه کسی الگوگرفته اید، بی شک نام یک شخصیّت آسمانی را بر زبان می آوردند:امام علیّ بن ابی طالب(ع) ، آری! اگر رجائی و باهنر در دل ما ماندگار شدند و بردن نامِ شان و اقتدا به روشِ شان، افتخار دولتمردان و کارگزاران نظام مقدّس جمهوری اسلامی است، تنها به این خاطر است که آنها حرکت دولت را با مدل سیاست های امیرالمؤمنین علی(ع) دنبال می کردند.
امروز هم اگر مدیران و کارگزاران نظام، به دنبال توفیقند، باید همان شیوه و مدل حکومتی علوی را پی جویی کنند. هفته ی دولت، فرصت مناسبی برای پرداختن به این مهمّ است.
● برداشت دوّم:
تابلوهای راهنمائی و رانندگی در جاده ها ،هر یک پیام خاصّی دارند. برخی توجّه می دهند و برخی اخطار. برخی دیگر نیز یادآوری کننده و تاکیدکننده اند. تعدادی هم از راننده می خواهند که خود را نسبت به وقوع هر گونه حادثة احتمالی پیش رو مجهّز سازد.در واقع تمام این تابلوها، دست در دست یکدیگر، می خواهند به گونه ای راننده را سالم به مقصد برسانند و خطر لغزنده بودن جاده را به اطلاع رانندگان برسانند.
« جاده لغزنده است»، همان تابلوهای راهنمائی است امّا فرا روی دولتمردان وکارگزارانی که قصد دارند در مسیر پرپیچ و خمِ خدمت به مردم و تصمیم گیری برای نظام اسلامی حرکت کنند.
این تابلوها، پیام های ابرمردی است که حکومت کوتاه ۵ ساله اش که همین می تواند درس های فراوانی برای مدیران نظام اسلامی باشد – الگویی تمام عیار، برای همه ی عدالت پیشگان وآزادگان عالم، به ویژه کارگزاران و مدیران نظام اسلامی است.
این تابلوها با پیام های خود می کوشند، مسؤولان را در جهت پیمودن مسیر خدمتگزاری به ملّت ، یاری کنند.
پس از کارگزاران و دولتمردان محترم دولت تدبیر و امید می خواهیم برای سلامت راندن در مسیر خدمت این تابلوها ها را یک بار هم که شده با هم مرور کنیم. گویی علی (ع) این پیام ها را برای امروز مسئولان و دولتمردان نوشته است:
▪ واجباتت را با اخلاص انجام بده!
از کارهائی که به خدا اختصاص دارد و باید با اخلاص انجام دهی، انجام واجباتی است که ویژة پروردگار است. پس در بخشی از شب و روز، وجود خود را به پرستش خدا اختصاص ده، و آن چه تو را به خدا نزدیک می کند، بی عیب و نقصانی انجام ده، اگر چه دچار خستگی جسم شوی. ( نهج البلاغه/ نامة ۵۳)
▪ فراوان یاد قیامت کن !
تو بر نفس، مسلّط نخواهی شد، مگر با یاد فراوان قیامت، و بازگشت به سوی خدا. آن چه بر تو لازم است آن است که حکومت های دادگستر پیشین، سنّت های با ارزش گذشتگان، روش های پسندیدة رفتگان و آثار پیامبر(ص) و واجباتی که در کتاب خداست را ، همواره به یاد آوری و به آن چه ما عمل کرده ایم، پیروی کنی.( نهج البلاغه/ نامة ۵۳)
▪ مراقب هجوم شیطان باش!
مبادا هرگز دچار خودپسندی گردی! و به خوبی های خود اطمینان کنی، و ستایش را دوست داشته باشی، که این ها همه از بهترین فرصت های شیطان برای هجوم آوردن به توست، و کردار نیکِ نیکوکاران را نابود سازد.( نهج البلاغه/نامة ۵۳)
▪ خویشتن دار باش!
نیکوترین اندوختة تو باید اعمال صالح و درست باشد. هوای نفس را در اختیارگیر و از آن چه حلال نیست، خویشتن داری کن. زیرا بخل ورزیدنِ به نفس خویش، آن است که در آن چه دوست دارد، یا برای او ناخوشایند است، راه انصاف پیمایی. ( نهج البلاغه/ نامة ۵۳)
▪ با خودسازی، مردم را تربیت کن!
کسی که خود را رهبر مردم قرار داد، باید پیش از آن که به تعلیم دیگران بپردازد، خود را بسازد و پیش از آن که با حرفش تربیت کند، عملش تعلیم دهنده باشد.( نهج البلاغه/ حکمت ۷۳)
▪ مردمی باش!
بخشی از وقت خود را به کسانی اختصاص ده که به تو نیاز دارند، تا شخصاً به امور آنان رسیدگی کنی، و در مجلس عمومی با آنان بنشین و در برابر خدایی که تو را آفریده، فروتن باش، و سربازان و یاران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور کن تا سخنگوی آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو کند.(نهج البلاغه/ نامة ۵۳)
▪ با مردم روراست باش!
هرگاه مردم نسبت به تو گمان بد کردند، عذر خویش را آشکارا با آنان در میان بگذار و با این کار از بدگمانی نجاتشان ده، کــه ایـن کـار ریـاضتی بـرای خود سازی تو و مهربانی کردن نسبت به مردم است و اینعذرخواهی تو آنان را به حقّ وامی دارد. ( نهج البلاغه/ نامة ۵۳)
▪ با مردم مهربان باش!
مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی؛ زیرا مردم دو دسته اند: دسته ای برادر دینی تو ودستة دیگر همانند تو در آفرینش می باشند.( نهج البلاغه/ نامة ۵۳)
▪ دربرخورد با مردم حوصله کن!
به عدل و انصاف رفتار کنید، به مردم در بارة خودتان حق بدهید، پرحوصله باشید و در برآوردن حاجات مردم تنگ حوصلگی نکنید که شما گنجوران و خزانه داران رعیّت و نمایندگان ملّت و سفیران حکومت هستید.( نهج البلاغه/ نامة 52)
▪ به مردم دروغ نگو!
با مردم تندخو مباش. به آنها دروغ نگو و به مردم به جهت این که بر آنها حکومت داری، بی اعتنایی نکن. چرا که مردم، برادران دینی و یاری دهندگان در استخراج حقوق الهی می باشند.( نهج البلاغه/ نامة ۲۶)
▪ به ملّت خیانت نکن!
کسی که امانت الهی را خوار شمارد و دست به خیانت آلوده کند، خود و دین خود را پاک نساخته و درهای خواری را در دنیا به روی خود گشوده. و در قیامت خوارتر و روسواتر خواهد بود و همانا بزرگ ترین خیانت، خیانت به ملّت و رسواترین دغل کاری، دغل بازی با امامان است. ( نهج البلاغه/ نامة ۲۶)
▪ خشنودی خدا را با خشنودی مردم عوض نکن!
خدا را برای راضی نگه داشتن مردم، به خشم نیاور. زیرا خشنودی خدا جایگزین هر چیزی است. اما هیچ چیز جایگزین خشنودی خدا نمی شود.( نهج البلاغه/نامة۲۷)
▪ بر مردم منّت نگذار!
مبادا با خدمت هایی که انجام دادی، بر مردم منّت گذاری! یا آن چه انجام داده ای بزرگ بشماری، یا مردم را وعده ای داده، سپس خُلف وعده نمایی! منّت نهادن، پاداش نیکوکاری را از بین می برد، و کاری را بزرگ شمردن، نور حق را خاموش گرداند و خلاف وعده عمل کردن، خشم خدا و مردم را بر می انگیزاند.( نهج البلاغه/ نامة ۵۳)
▪ به فکر مشکلات محرومان باش!
همواره در فکر مشکلات محرومان باش. از آنان روی برمگردان. به ویژه امور کسانی را از آنان بیشتر رسیدگی کن که از کوچکی به چشم نمی آیند و دیگران آنان را کوچک می شمرند و کمتر به تو دسترسی دارند. ( نهج البلاغه/ ص۵۸۳)
▪ رعایت حال محرومان و طبقات پائین جامعه را بکن!
خدا را! خدا را! در خصوص طبقات پایین و محروم جامعه، که هیچ چاره ای ندارند و عبارتند از زمین گیران، نیازمندان، گرفتاران و دردمندان. همانا در این طبقة محروم، گروهی خویشتن داری کرده و گروهی به گدایی دست نیاز برمی دارند. پس برای خدا پاسدار حقّی باش که خداوند برای این طبقه معیّن فرموده است.( نهج البلاغه/ نامة ۵۳)
▪ حقّ را به حقّ دار بده!
حقّ را به صاحب حقّ، هر کس که باشد، نزدیک یا دور، بپرداز. و در این کار شکیبا باش و این شکیبایی را به حساب خدا بگذار، گرچه اجرای حقّ مشکلاتی برای نزدیکانت فراهم آورد، تحمّل سنگینی آن را با یاد قیامت بر خود هموار ساز، زیرا تحمّل آن پسندیده است. ( نهج البلاغه/ نامة ۵۳)
▪ تا می توانی با پرهیزکاران و راستگویان بپیوند و آنان را چنان پرورش ده
که تو را فراوان نستایند و تو را برای اعمال زشتی که انجام نداده ای تشویق نکنند، که ستایش بی اندازه، خودپسندی می آورد و انسان را به سرکشی وامی دارد. هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشند. زیرا نیکوکاران در نیکوکاری بی رغبت و بدکاران در بدکاری تشویق می گردند، پس هرکدام از آنان را بر اساس کردارشان پاداش ده. ( نهج البلاغه/ نامة ۵۳)
▪ از خشم عمومی مردم بترس!
دوست داشتنی ترین چیزها، در نزد تو در حقّ ، میانه ترین، و در عدل، فراگیر ترین و در جلبِ خشنودی مردم، گسترده ترین باشد، که همانا خشم عمومی مردم، خشنودی خواص(نزدیکان) را از بین می برد، امّا خشم خواصّ را خشنودی همگان بی اثر می کند.( نهج البلاغه/ نامة ۵۳)
▪ مراقب مسؤولان دفترت باش!
در امور نویسندگان و منشیان(مسؤولین دفتر)، به درستی بیندیش و کارهایت را به آنان واگذار و نامه های محرمانه که در بردارندة سیاست ها و اسرار توست، از میان نویسندگان به کسی اختصاص بده که صالح تر از دیگران باشد، کسی که گرامی داشتن، او را به سرکشی و تجاوز نکشاند تا در حضور دیگران با تو مخالفت کند، و در رساندن نامة کارگزارانت به تو، یا رساندن پاسخ های تو به آنان کوتاهی نکند و در آن چه برای تو می ستاند یا ازطرف تو به آنان تحویل می دهد، فراموشکار نباشد. ( نهج البلاغه/ نامة ۵۳)
▪ مراقب نزدیکانت باش!
و از همکاران نزدیکت، سخت مراقبت کن، و اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش جاسوسان تو هم آن خیانت را تاییدکرد، به همین مقدار گواهی قناعت کرده او را با تازیانه کیفر کن، و آن چه از اموال که در اختیار دارد، از او بازپس گیر. سپس او را خوار دار و خیانت کار بشمار و حلقة بدنامی به گردنش بیفکن.( نهج البلاغه/ نامة ۵۳)
▪ ویژه خواری نکن!
مبادا هرگز در آن چه که با مردم مساوی هستی، امتیازی بخواهی! از اموری که بر همه روشن است، غفلت کنی؛ زیرا به هر حال نسبت به آن در برابر مردم مسؤولی و به زودی پرده از کارها، یک سو رود، و انتقام ستمدیده را از تو باز می گیرند. باد غرورت، جوشش خشمت، تجاوز دستت و تندی زبانت را در اختیار خود بگیر، و با پرهیز از شتابزدگی و فروخوردن خشم، خود را آرامش ده تا خشم فرو نشیند و اختیار نفس در دست تو باشد.( نهج البلاغه/ نامة
۵۳)
▪ شتاب زده عمل نکن!
مبادا هر گز در کاری که وقت آن فرا نرسیده، شتاب کنی! یا کاری که وقت آن رسیده، سستی کنی و یا در چیزی که (حقیقت آن) روشن نیست، ستیزه جویی نمایی و یا در کارهای واضح و آشکار کوتاهی کنی! تلاش کن تا هر کاری را در جای خود و در زمان مخصوص به خود انجام دهی. ( نهج البلاغه/ نامة ۵۳)
▪ در انعقاد قراردادها و پیمان ها دقّت کن!
مبادا قراردادی را امضا کنی که در آن برای دغل کاری و فریب راه هایی وجود دارد، و پس از محکم کاری و دقّت در قرار داد نامه، دست از بهانه جویی بردار، مبادا مشکلات پیمانی که بر عهده ات قرار گرفته، و خدا آن را بر گردنت نهاده، تو را به پیمان شکنی وادارد، زیرا شکیبائی تو در مشکلات پیمان ها که امید پیروزی در آینده را به همراه دارد، بهتر از پیمان شکنی
است که از کیفر آن می ترسی و در دنیا و آخرت نمی توانی پاسخ گوی پیمان شکنی باشی.( نهج البلاغه/ نامة ۵۳)
▪ در مقابله با دشمن، دوراندیش باش!
زنهار! زنهار! از دشمن خود پس از آشتی کردن. زیرا گاهی دشمن نزدیکت می شود، تا غافلگیرت کند، پس دوراندیش باش و حسن ظنّ خود را متّهم کن( به دشمن سوء ظنّ داشته باش).( نهج البلاغه/ نامة۵۳)
▪ در دسترس باش!
هیچ گـاه خود را از مردم پنهان نکن، که پنهان بودن رهبران، نمونه ای از تنگ خُلقی و کم اطلاعی در امور جامعه می باشد. نهان شدن از رعیّت، زمامداران را از دانستن آن چه بر آنان پوشیده است، باز می دارد، پس کاربزرگ، اندک و کار اندک بزرگ جلوه می کند، زیبا، زشت و زشت، زیبا می نماید و باطل به لباس حقّ در خواهد آمد.( نهج البلاغه/ نامة ۵۳)
▪ از خداوند بزرگ، با رحمت گسترده و قدرت برترش در انجام تمام خواسته ها،
درخواست می کنیم که به آن چه موجب خشنودی اوست، من و تو را موفّق فرماید، که نز د او وخلق او، دارای عذری روشن باشیم . برخوردار از ستایش بندگان، یادگار نیک در شهرها، رسیدن به همة نعمت ها و کرامت ها بوده و این که پایان عمر من و تو را به شهادت و رستگاری ختم فرماید، که همانا ما به سوی او باز می گردیم. (نهج البلاغه/ نامة ۵۳)
منبع: بلاغ
انتهای متن/
نظرات کاربران