نظرخواهی

آیا ازعملکرد مهدی روشنفکر در توسعه شهرستان های بویراحمد، دنا و مارگون راضی هستید؟

تازه های سایت

19. شهريور 1393 - 19:07
بحث درباره ریشه های تاریخی حرکت انقلابی نمایندگان مجلس در عمل به وظیفه قانونی خود درمقابله با حضور مجدد جریانات سیاسی وابسته گرا و غرب زده در سطح دانشگاه ها و فضای علمی موضوع این یادداشت است.

چهارفصل، در یادداشتی  به بحث درباره ریشه های تاریخی حرکت انقلابی نمایندگان مجلس در عمل به وظیفه قانونی خود درمقابله با حضور مجدد جریانات سیاسی وابسته گرا و غرب زده در سطح دانشگاه ها و فضای علمی کشور پرداخت.

 

روز چهارشنبه 29مرداد ماه  93 وزیر علوم دولت روحانی آقای فرجی دنا توسط نمایندگان انقلابی واصولگرای مجلس استیضاح و از قطار دولت و سکانداری یکی از وزارت خانه های کلیدی پیاده شد.

 

دلیل اصلی این استیضاح نفوذ جریانات و افراد وابسته به فتنه سال 88 وهمچنین اجازه حضور دوباره به برخی اساتید ودانشجویان اخراجی که به دلیل عضویت درگروهک های ضدانقلاب ومعاند از دانشگاه بیرون رانده شده بودند، بیان شد.

 

در نوشتار حاضر به بحث درباره ریشه های تاریخی این حرکت انقلابی نمایندگان مجلس که باعمل به وظیفه قانونی خود درواقع قدمی مهم درمقابله با حضور مجدد جریانات سیاسی وابسته گرا و غرب زده برداشته‌اند می‌پردازیم.

 

جریان خطرناکی درکشور ما طی یک صد سال اخیر بوجود آمده که به بهانه عقب ماندگی، همواره درصدد تئوریزه کردن اصل وابستگی به غرب بوده‌اند. این جریان در تاریخ معاصر درعرصه های مختلف مانند سیاست، فرهنگ، اقتصاد و...ظهور وبروز پیداکرد وثمره آن جنایت ها و خیانت های بی شماری بوده که به دلیل وابستگی فکری درحق کشورمان رواداشته اند.

 

جریان وابستگی گاهی در ردای شاه ملت مانند رضاخان وفرزندش محمدرضاشاه جلوه گر می‌شد و بدترین ظلم ها وجنایت ها رابرمردم خود روامی داشتند وگاهی در کسوت روشنفکرمابانی که باکلی ادعا ومنم منم باندیدن تاریخ وتمدن وفرهنگ وهمه داشته های ملت بزرگ ایران معتقد بودند که باید ازفرق سر تا ناخن پا غربی شد.

 

گاهی درجایگاه یک سیاستمدار وکارگزار به تحقیرملت خود می‌پرداختند مانند نخست وزیررزم آرا که به وقاحت تمام می‌گفت ایرانی عرزه لولهنگ (آفتابه) ساختن راهم ندارد و گاهی هم درقامت یک به ظاهر انقلابی مانند مصدق که باقائل شدن کدخدا منشی آمریکا و به امید حل مشکلات داخلی راهی سرزمین استکبار می‌شد.

 

اما خطرناک‌ترین شق این جریان، افراد وگروه ها و تشکل‌هایی بودند که درحوزه فکر واندیشه بخصوص در وادی تعلیم وتربیت و دانشگاه به دنبال نهادینه کردن غربزدگی و وابستگی بودند. آن جایی که مسئولیت تربیت وآموزش فرزندان این ملت را بعهده دارد و می بایست جوانان ایرانی را برای اداره مملکت خویش براساس دین وفرهنگ وداشته های تمدن بزرگ ایرانی با اعتماد به نفس وغرور ملی پرورش دهد، جریان پلید وشومی شکل گرفت که ذهن وروح وفکر جوان ایرانی را به گونه ای پرورش دهد که سعادت وشقاوت، پیشرفت وعقب ماندگی و بطور کلی هست ونیست خود را درگرو غربی شدن ودرجه وابستگی به جهان استکبار واستعمار ببیند.

 

اما ملت بزرگوار ایران با یاری مرجعیت اصیل شیعه و پیروی از رهبر و مقتدای خود، امام خمینی (ره) به انقلابی دست یافتند که یکی از مهمترین شعارهایش نه شرقی ونه غربی جمهوری اسلامی بود و این حرکت، مشتی محکم بر تمامی جریانات روشنفکر مآب با پوسته وابستگی بود که تمام رشته های این جریان را پنبه کرد.

 

پیروزی انقلاب اسلامی سرآغازی بود برای قطع وابستگی به غرب و شروعی بود برای ساختن و آبادانی بااعتماد به دین وفرهنگ ملت خود. اما محیط‌های دانشگاهی وعلمی کشور همچنان میدان تاخت وتاز تفکرات وجریاناتی بود که بامیراثی که از رژیم گذشته به جای مانده بودهمچنان به دنبال نشر وبسط اندیشه وابستگی درابعادمختلف بودند.

 

دشمنان این مرز وبوم دانشگاه ها را بهترین محیط برای مقابله باجریان انقلاب اسلامی می‌دیدند به همین جهت به تقویت وتجهیز وپشتیبانی از وابستگان به خود درحوزه فکر واندیشه مبادرت ورزیدند.

 

با مرور اندیشه ها، آراء، اعتراضات، نظرات، پیشنهادها، افشاگری‌ها، و ارائه راه حل‌ها و راهبردها امام رضوان الله تعالی علیه نسبت به دانشگاه ها بخوبی در می‌یابیم که ایشان از آغاز نهضت حرکت دانشگاه و تحصیلکرده های دانشگاهی و ماموریت های شوم و سیاه و وابستگی ها و وادادگی های برخی دانشگاهیان  را در برابر غربی ها و شرقی ها به دقت رصد کرده اند و به تمام نقاط قوت ، ضعف ، فرصت و تهدیدات این صنف تأثیر گذار واقفند.

 

ایشان در بیانات متعدد خویش با عبارات گوناگون این مطلب را متذکر شده‌اند که "دانشگاه، مبداءِ همه تحولات است". همچنین در مواردی دیگر با بکارگیری اصطلاحات "مقدرات" و "سرنوشت"، دانشگاه را منشاءِ این مقدرات و سرنوشت می‌دانند و آن را در رأس امور می‌خوانند؛ از جمله: "مقدرات این مملکت، دست این دانشگاهی‌هاست"، "از دانشگاه [است که] باید سرنوشت یک ملت تعیین شود" و "دانشگاه که رأس امور هست و تقدیرات یک کشوری، مقدرات یک کشوری بسته به وجود آن‌هاست، باید جدیت کنند که روی خودشان را از غرب و شرق برگردانند".

 

دانشگاه از دیدگاه امام خمینی (ره) آنقدر اهمیت دارد که اگر نقش واقعی خود را نداشته باشد، همه چیز مملکت ازدست خواهد رفت. ایشان در جمله‌ای این اهمیت را گوشزد کرده‌اند: "اگر دانشگاه را ما سست بگیریم و از دست برود، همه چیزمان از دستمان رفته است".

 

امام با گوشزد نمودن دلایل عقب ماندگی و وابستگی کشور می‌فرمایند:

«ما تا تمام حیثیت خودمان را نفهمیم، نفهمیم ما چی بودیم ما در تاریخ چه بودیم، چه هستیم، چه داریم، تا این‌ها را نفهمیم، استقلال نمی‌توانیم پیدا کنیم تا فکر شما مستقل نباشد، کشور شما مستقل نمی‌شود، بروید به دنبال فکرتان را مستقل کنید. دانشگاه‌ها بروند دنبال اینکه جوانهای ما را مستقل به جا بیاورند تربیت کنند که بفهمند خودشان یک فرهنگ دارند؛ یک فرهنگ بزرگ دارند. بفهمند فرهنگ از اینجا صادر شده است. به خارج. بفهمند که ما هم یک چیزی در عالم هستیم؛ و ما خودمان می‌خواهیم خودمان را اداره کنیم.»[1]

 

امام درجایی دیگر فرمودند: «اگر دانشگاه فقط دنبال این باشد که فرزندان ایران را با معلومات بار بیاورد، معلومات را هی روی هم بریزد، این برای سعادت ملت ما یا فایده ندارد، یا ضرر دارد. یک فرد دانشگاهی که انحراف پیدا کند غیر از یک فرد بازاری است، غیر از یک فرد کشاورز است. یک فرد روحانی که انحراف پیدا کند، غیر از یک فرد بازاری و کارگر است. کارگر و بازاری، کشاورز و امثال این‌ها، چنانچه یک انحرافی داشته باشند، انحراف شخصی برای خودش است: لکن انحراف اساتید دانشگاه انحراف خودش تنها نیست، انحراف یک گروه است. چه گروهی؟ آن گروهی که می‌خواهند مملکت را اداره کنند. گاهی به انحراف یک کشور منجر می‌شود. انحراف یک روحانی انحراف خودش تنها نیست. انحراف یک ملت است. بنابراین، این دو طایفه هستند که می‌توانند خدمت بکنند و کشور را نجات بدهند و ممکن است که مسیرشان مسیر حق نباشد و کشور را به تباهی بکشند.[2]

 

امام حتی در تقسیم بندی انواع مغزها به مغز انقلابی و مغز استعماری تفاوت قائل اند. و می فرمایند: وقتی دانشگاهی با مغزهای استعماری اداره می‌شود بعضی از اعضاء هیئت علمی آن کاملاً مرعوب و شیفتهٔ غرب بودند و همه عمر از غرب و فرهنگ و حتی آداب و رسوم  و تمدن برتر از آن از ادبیات غرب دم زده‌اند چگونه می‌توانند جوانان و دانشجویان مستقل که آزاده و وطن دوست و غیر وابسته را به بار آورند. البته محصولات دانشگاهی یعنی فارغ التحصیل چندان مقصر نبودند. زیرا «از کوزه همان برون تراود که در اوست»  وقتی نظام آموزشی و فرهنگ و برنامه غالب در دانشگاه ها، سمت و سو و جهت غربی داشت، طبیعی است که فارغ التحصیلان هم غرب زده باشند. ریشه روشنفکری غرب زدگی را در ایران باید از همین جاها سراغ گرفت.

 

«وضع جوری شده است که هر کس هر مرضی پیدا می‌کند راه می‌افتد برای خارج. این برای چیست؟ برای اینکه مغز ما دزدیده شده است و یک مغز دیگری جای آن گذاشته شده؛ مغز استعماری! یک مغز استعماری ما الآن داریم. و تا این مغز استعماری را ما عوض نکنیم یک مغز استقلالی جایش نگذاریم نمی‌توانیم این مملکت را اداره کنیم. هر چه بخواهید هم درست کنید نمی‌شود. کوشش کنید که این مغز عوض بشود. اساتید دانشگاه ما کوشش کنند که این جوانهای ما مغزهاشان عوض بشود. یک مغز استقلالی باشد، نه استعماری. آن مغزی نباشد که درست کردند برای ما و مغز خودمان را از ما گرفتند. مستقل باشند این‌ها. فرهنگ هم باید اینطور باشد. اقتصاد هم باید اینطور باشد. در دانشگاه‌ها یک جور، به یک وسیله، یک دانشگاه استعماری درست کرده بودند برای ما که جوانهای ما وقتی آنجا می‌رفتند، وقتی، که بیرون می‌آمدند به نفع دیگران بیشتر صحبت می‌کردند تا به نفع خودشان.»

[3]

 درجای دیگری می‌فرمایند«از دانشگاه است که می‌تواند یک کشوری مستقل باشد و از دانشگاه است که می توا ند یک کشوری کشور وابسته باشد.

[4]

در اوایل انقلاب فضای دانشگاهی کشور میدان تاخت وتاز تفکرات وجریاناتی بود که هر کدام به نمایندگی از یکی نحله وتفکرات غربی به جنگ باتفکرات دینی وانقلابی آمده بودند تا نگذارند مردم ایران طعم استقلال وعزت وسرافرازی را با تکیه واعتماد بر دین فرهنگ خود بچشد.

 

حتی کار به جایی رسیده بود که باگرفتن اسلحه به دست واقدام به ترور وقتل اساتید ومتفکران واندیشمندانی که نسخه نجات و رهایی از عقب ماندگی را در رجوع به دین اسلام واعتماد به سرمایه های تاریخی وفرهنگی وبومی می‌دیدند، جلوی حرکت استقلال خواهانه وقطع وابستگی ملت ایران رابگیرند.

 

درواقع بعدازانقلاب محیط‌های علمی ودانشگاهی تنهامحلی برای بسط ونشر تفکرات غرب گرایی و وابستگی نبود بلکه دشمن با استفاده از جریانات وابسته به خود آنجا را سنگری کرده بود برای مبارزه وجنگ باانقلاب.

 

امام خمینی(ره) در دیدار با اعضای شورای انقلاب فرمودند که ما از محاصره اقتصادی و تجاوز نظامی نمی‌هراسیم ما از دانشگاه‌های غربی و آموزش جوانان ما در جهت منافع شرق و غرب می‌هراسیم.

 

امام امت با اعلام انقلاب فرهنگی وتشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی دراوایل انقلاب درواقع به دنبال پاکسازی محیط‌های علمی ودانشگاهی از لوث وجود جریانات وتفکرات وابسته گرا بودند.

 

امام در واقع حکم اعضای ستاد انقلاب فرهنگی را برای باز سازی دانشگاه صادر کرد. برای اینکه تفکر استعماری برجای مانده از رژیم طاغوت از دانشگاه و بساط عوامل استکباری، گروه های چپ -که امام از آنان به گرو های چپ آمریکایی یاد می‌کنند،- از دانشگاه ها جمع شود. این که چرا امام به این افراد و گروه، چپ آمریکایی می‌گوید، بدین جهت بود که آن‌ها در جهت منافع آمریکا حرکت می‌کردند.

 

به صورت نمونه در جنگ هشت ساله، که با مدیریت و هدایت امریکا بر ملت ما تحمیل گردید، این گروه ها با عوامل آمریکا که از عراق مرز های ایران را ناامن می‌کردند، همسو بودند. یعنی آن‌ها همسو با مخالفان جمهوری اسلامی بودند.

 

 

 مهم‌ترین مدخل هایی که ذیل ویژگی های دانشگاه وابسته و دانشگاه غیر مستقل که امام از آن به دانشگاه استعماری یاد می‌کنند. به قرار زیر می‌توان بر شمرد عبارت‌اند:

 

"دسیسه های شیطانی، همسویی با مکاتب انحرافی، حرکت در جهت خلاف منافع ملت، مأموریت برای اجانب، اغتشاش در دانشگاه. عمال اجانب بودن، ایجاد غائله برای سرگرم کردن جوانان. تبلیغ و تدریس کتب ضّاله".

 

برای مقابله با این ویژگی های امام با چاره اندیشی نموده و  راه حل های دقیقی را ارائه می‌دهند:

 

"رفع وابستگی فکری، اسلامی کردن دانشگاه، توجه به علوم الهی، لزوم تحول بزرگ در فرهنگ، رفع نقیصه های فرهنگ، جلوگیری از منحرفین، جلوگیری از نفوذ عناصر فاسد، لزوم حذف نقشه های اجانب، تصفیه افراد فاسد، بیداری دانشگاه‌ها به منظور نجات جوانان، اصلاح فرهنگ وابسته غربی، تقویت حس خود اتکایی، روی کار آمدن مغز های صحیح،  انقلاب اساسی و بنیادین در تمامی دانشگاه ها،  تبدیل دانشگاه به یک دانشگاه خودی. علم وتخصص در خدمت ملت. ایجاد دانشگاه مستقل ملی. تحول انسان غربی به انسان اسلامی، رفع انحراف از دانشگاه ها.

 

دانشگاه‌ها پس ازدوسال بازگشایی می‌شوند فضای نسبتاً آرامی حکم فرما می‌شود. نظام وکشور مشغول مساله جنگ هستند جریانات مسموم غرب گرا به سوراخ‌های خودخزیده اند و از ترس در انظار عموم مشاهده نمی شوند. اما تحول عمیق و بنیادینی در محتوا و متن دروس دانشگاهی ایجاد نمی شود.

 

با پایان یافتن جنگ تحمیلی و رحلت امام(ره) فضای دانشگاهی آرام آرام در حال تغییر وتحول است. دشمنان انقلاب بیکار ننشسته ونقشه های خود را در این سنگر مهم درجهت مقابله با اصل انقلاب اسلامی ودین مبین اسلام با سبک وشیوه ای جدید پیگیری می‌کند. اما این بار نا با افراد تابلو دار وجریانات وگروهک های اسلحه به دست، بلکه با جریانی که به شکلی حرفه ای مرموزانه پیگیر بحث استحاله از درون هستند.

 

جریانات فکری دگر اندیشی که درزمان جنگ به گوشه ای خزیده بودند اکنون فضا را امن وآرام می‌دیدند به برکت نفوذی که در برخی از دستگاه‌های اجرایی و حتی امنیتی داشتند و با یارگیری هایی که از این نهاد ها کرده بودند به دنبال ترویج مکتب لیبرالیسم وغربی گرایی بودند. که این جریان مسموم با نشر وترویج مباحثی مانند سکولاریسم و تکثر گرایی وتساهل وتسامح و..... درواقع در دهه هفتاد به دنبال براندازی نرم نظام بودند این مباحث بیشتر در مجامع دانشگاهی وعلمی مطرح بود.

 

متاسفانه انقلاب فرهنگی بیش از هر موضوعی، درگیر تصفیه حضور فکری و فیزیکی گروهک های مختلف الحادی و التقاطی از محیط های دانشگاهی شد و چندان فرصت آن را نیافت تا با اساس اومانیسم و سکولاریسمی که بر حیطه علوم انسانی در دانشگاه‌ها حاکم بود، مواجه شود.

 

خصوصاً که در نهادهای مسئول تغییر و تحول فرهنگی دانشگاه‌ها، عناصری همچون عبدالکریم سروش حضور داشتند که از همان زمان، تفکرات انحرافی را نمایندگی می‌کردند.

 

دشمن بااستفاده از این عناصر خودباخته ونفوذی دنبال دین زدایی وسکولاریزه کردن محیط های دانشگاهی بود. نقشه شومی که از اهداف اساسی واصلی آن تربیت نسلی با فکر و اندیشه غربی و دین ستیزانه کم کم محیط‌های دانشگاهی را مکانی امن کرده بود برای زیر سؤال بردن اصول واساس اعتقادات جامعه شیعی ایرانی.

 

اما کار به همین جاختم نشد بلکه جریانات سیاسی قدرت طلب واز انقلاب برگشته ای که دراثر دنیا زذگی مرام انقلابی خود را کنار گذاشته بودند ویا اسیر تفکرات غربی شده بودند، محیط دانشگاه و جریانات دانشجویی را فرصتی مناسب برای رسیدن به منافع مادی خود می دیدندکه از پیوند شوم این جریانات واحزاب سیاسی ودگر اندیشان در حوزه دین واندیشه پدیده ای شوم شکل گرفت که بار دیگر باسوءاستفاده از احساسات وافکار آزادی خواهانه وعدالت خواهانه جوانان این مرز وبوم آشوب ودرگیری را به محیط‌های دانشگاهی مانند اوایل انقلاب برگرداندند.

 

درواقع دانشجویان ودانشگاهیان توسط این جریان ابزاری شده بودند برای مقابله با جریان اصیل انقلابی ودینی. همچنین قدرت طلبی وثروت اندوزی.

 

پس ازانتخابات دوم خرداد سال 1376 این جریانات بابه دست گرفتن قدرت سیاسی واجرایی درکشور جنگی تمام عیار را بانظام ودین شروع کردند که کانون اصلی آن محیط های دانشگاهی ونشریات زنجیره ای بود. نافرمانی مدنی، فتح سنگر به سنگر، استحاله ازدرون و..... درواقع یاد آور دورانی است که جریانات غربگرا ووابسته گرا در درون کشورمان باتمام امکانات وپشیبانی های سیاسی ومادی داخلی وخارجی تمام تلاش و توانشان را برای براندازی جمهوری اسلامی وکنار گذاشتن دین اسلام حتی از زندگی شخصی بکاربردند.

 

فتنه تیر سال 1378 که شروع آن از دانشگاه بود اولین اقدام خشونت گرای این جریان برای براندازی یا حداقل تحت فشار قرار دادن نظام بود. نگاه به حوادث تلخ و عبرت آموز 18،19، 20، 21و22 تير ماه 78 یاد آور روزهای سخت و یکی از گردنه های پر مشقت انقلاب است.

 

روزهايي كه فرزندان انقلاب خون دل هاي فراواني خوردند و به دستور مقتدايشان سياست صبر و سكوت و تحمل را پيشي گرفته بودند. در روز 22 تير، پيام هشدار دهنده و آرامش بخش رهبر معظم انقلاب التيامي بر زخم هاي ناسوري بود كه از حراميان بر پيكره دوستداران و پيروان خميني كبير(ره ) رسيده بود.

 

 مقتداي دل مردم ايران در آن روز فرمودند: «ملت رشيد و غيور ايران ، مردم عزيز تهران . در دو روز گذشته كه جمعي از اشرار با كمك و همراهي برخي از گروهك هاي سياسي ورشكسته و با تشويق و پشتيباني دشمنان خارجي در سطح تهران ، به فساد و تخريب اموال و ارعاب و عربده جويي پرداخته و موجب سلب امنيت و آسايش مردم شده اند، دشمنان زبون و حقير اسلام و انقلاب گمان كرده اند انقلاب و مردم مؤمن و انقلابي به آنان اجازه خواهند داد كه با فتنه انگيزي خود راه سلطه آمريكاي جنايتكار را بر ميهن عزيز ما هموار كنند.گروهك هاي وابسته و معاند، طبق تحليل اربابان و معلمان خود، گمان كرده اند مردم ايران از اسلام و انقلاب دست برداشته اند و به خيال باطل خود مي خواهند از انقلاب اسلامي انتقام بگيرند ولي غافل از اينكه ملت مؤمن و شجاع و هوشيار به آنان و اربابان و پشتيبانان آنان اجازه ادامه شرارت را نخواهند داد و نظام مقتدر اسلامي ، آنان را بشدت منكوب خواهد كرد... فرزندان بسيجي ام بايد آمادگي هاي لازم را در خود حفظ كنند و با حضور خود در هر صحنه اي كه حضور آنان لازم است ، دشمنان زبون را سركوب و منكوب سازند.»

 

و سپس در آوردگاه 23 تير سال 1378، اقيانوسي از يك ملت بيدار دل ، روانه كوچه و خيابان هاي كشوري به نام ايران شد تا بار ديگر اثبات نمايند كه رهبري انقلاب و مردم هوشيار و هوشمند اين نظام ، از چه ظرفيت هاي بي بديل و شگفت آوري در تبديل تهديدها به فرصت ها برخوردارند.

 

راهپيمايي ميليوني و حماسي ملت ايران در 23 تير نشان داد كه از حادثه تا حماسه راهي نيست به شرط آنكه گوش و دل را به امير كاروان سپرده باشي و براي چنين ملتي سرافراز، هماره چنين بوده و هست و خواهد بود.

 

 با این وجود، فتنه ای که با حضور مردم درصحنه وتدبیرهای رهبری معظم انقلاب ناکام ماند، در این دوران که از آن به غلط به اصلاحات یاد می‌شود که در این دوران رئیس جمهور وقت به صراحت بیان می‌دارد که راه پیشرفت ما از غرب می‌گذرد.

 

 در واقع هدف جریانات غربگرا در این دوره، تئوریزه کردن دوباره اصل وابستگی وغربگرایی زدودن مظاهردینی وانقلابی ازمحیط های علمی و دانشگاهی ودرنهایت سرگرم کردن دانشجویان به مسائل سیاسی ودور کردن کشور از پیشرفت و رشد و توسعه علمی بود. البته بزرگ‌ترین مسأله دراین مدت سیاست زدگی دانشگاه های کشوربود.

 

اما تندروی ها ، افراط گرایی ها وفتنه گری‌ها در فضای کشور راه بجایی نبرد درسال 84 با برگشتن مسئولیت اجرای کشور به دست جریانات ارزشی وانقلابی فضای دانشگاه‌ها دوباره آرام می‌شود. شور ونشاط علمی دوباره به دانشگاه‌ها باز می گردد و محیط های دانشگاهی دوباره عرصه ای برای رشد وتعالی واستقلال علمی کشور می‌شود.

 

عبدالکریم سروش از بانیان جریان شوم ضد دینی و غرب گرایی پس از دیدار سید محمد خاتمی رئیس جمهور اسبق، می گوید:«دوم خرداد حاصل 10 سال تلاش دانشگاهی حلقه کیان بود اکنون که قدرت ازدست ما خارج شده دوباره به دانشگاه‌ها برمی‌گردیم ودوباره شروع می‌کنیم».

 

یکی دیگر از عناصر این جریان درسال 84 درجای دیگری می‌گوید که ما در دوران اصلاحات آنقدر کتاب نوشته وترجمه کرده‌ایم که با انتشار آن‌ها و وانحصار درفضای علمی کشور در آینده ورق به نفع ما برخواهدگشت. جریانات وابسته گرا وغرب زده با روی کار آمدن جریان اصوگرا فعالیت‌ها خود را بیشتر معطوف به حوزه اندشیه وعلوم انسانی متمرکز کردند.

 

طرح بحث جنبش نرم افزاری وتولید علم ازسوی مقام معظم رهبری و بحث اسلامی کردن علوم انسانی وبومی سازی علوم درواقع راه کاری برای نجات کشور ازوابستگی علمی و طرحی اساسی درجهت مقابله باجریانات وابسته گرا وغرب زده بود.

 

رهبر معظم انقلاب حضور احزاب و گروه‌های سیاسی در دانشگاه‌ها را به اختاپوسی خطرناک تعبیر می‌کنند و می‌فرمایند: «یکی دیگر از آفات، به دام احزاب و گروه‌ها افتادن است؛ که این را قبلاً هم گفتم. مواظب باشید، اختاپوس خطرناک احزاب و گروه‌های مختلف به سراغتان نیاید و شما را به دام نیندازد. از آن مجموعه آزاداندیش، اغلبِ خصوصیات مثبت را خواهند گرفت؛ که اگر این شد، آن وقت انسان در خدمت دشمنان انقلاب قرار می‌گیرد و چیز خطرناکی می‌شود».

[5]

اما این جریانات به نمایندگی از استکبار جهانی آمریکا وهمراهی برخی خودفروختگان ، منحرفان و از انقلاب برگشتگان داخلی فتنه 88 را بوجود آوردند. فتنه ای که به قول رهبر فرزانه انقلاب کشور را درلبه پرتگاه قرار داد. دانشگاه‌ها بار دیگر در این ایام باز نقطه شروعی برای براندازی واغتشاش شده بود.

 

حضور پر شور وانقلابی مردم بابصیرت بساط دوباره فتنه آنهاراجمع کرد. با آرام شدن اوضاع محیط‌های علمی ودانشگاهی شاهد دوران طلایی واوج پیشرفت وشکوفایی علمی درکشور بودیم بطوری که توسط نهادهای بین المللی رشد علمی ایران 11 برابر متوسط جهانی اعلام شد. هرچند که دشمنان این ملت تاب دیدن این حرکت وجهش علمی رانداشتند وبا ترور وحشیانه برخی اساتید ارزشی وانقلابی دانشگاه کینه های خود را نثار ملت ایران می‌کردند.

 

تحریم‌های ظالمانه جهان استکبار به رهبری آمریکا درجهت ازکار انداختن توسعه علمی واقتصادی کشور، فضا رابرای بازگشت دوباره جریانات وابسته گرا هموار کرد. انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور درسال 1392 که با طرح کدخدامنشی آمریکا و لزوم رابطه ومذاکره بااین قدرت شیطانی جهت حل مشکلات داخلی شروع دوباره برای تئوریزه کردن بحث وابستگی بود.

 

سعید حجاریان تئوریسین جریان فتنه واصلاحات باطرح دوباره تز فتح سنگر به سنگر تارسیدن به سنگر فرماندهی از هم کیشان خود می خواهد که بطور جدّ برای به دست گرفتن دوباره وزارت علوم و فضای دانشگاهی فعالیت کنند.

 

معرفی چند نفر ازعناصر فتنه سال 88 برای تصدی وازت علوم وبالاخره نفوذ این عناصر تندرو وفتنه گربا انتخاب فرجی دانا به عنوان وزیر، باعث دل نگرانی عناصر متدین وانقلابی می‌شود. تغییر وتحولات درانتصابات معاونین ومدیرکل های وزارت خانه و همچنین انتصاب برخی روسای دانشگاه‌ها که درفتنه های 78 و88 نقش فعالی داشتند از نقشه شوم فتنه گران درجهت بازگرداندن فضای سیاه وتاریک دوران اصلاحات درمحیط های دانشگاهی خبر می دهد. محمد خاتمی درجایی با ابراز رضایت ازعملکرد وزیرعلوم می‌گوید که او وظیفه اش را به درستی انجام می‌دهد!

 

امام خامنه ای عزیز بانگرانی از این تغیر وتحولات در دیدار با اساتید دانشگاه با اشاره به خطر سیاست‌زدگی دانشگاه‌ها برای پیشبرد علمی اهداف این نهاد می‌فرمایند: «من خواهش می‌کنم از مدیران دانشگاه‌ها و مسئولان گوناگون مدیریّتی که دانشگاه را مرکز جوَلان سیاسی و تلاش‌ها و فعّالیّت‌های جناح‌های سیاسی قرار ندهید. سمّ مهلک حرکت علمی این است که دانشگاه‌ها تبدیل بشوند به باشگاه‌های سیاسی».

[6]

اما نمایندگان انقلابی و متدین مجلس با عبرت گرفتن از گذشته برای جلوگیری از تاخت‌وتاز دوباره جریانات سیاسی فتنه‌گر همچنین جلوگیری از رکود علمی به وجود آمده وزیر علوم را به مجلس می‌کشانند و خواستار اصلاح امور و اخراج فتنه گران ازین سنگر مهم انقلاب می‌شوند اما کار راه به جایی نمی‌رسد وتنها راه مانده استیضاح می‌باشد. با استیضاح وبرکناری فرجی دانا از وزارت علوم وانتصاب محمدعلی نجفی یکی دیگر از عناصر حامی فتنه 88 به عنوان سرپرست وزارت علوم توسط رئیس جمهور، حکایت از عزم جدی جریان فتنه برای حضور در فضای دانشگاهی دارد.

 

ذکر دوباره این فرمایش امام که"اگر دانشگاه را ما سست بگیریم و از دست برود، همه چیزمان از دستمان رفته است". دلیل محکمی است برای تلاش جریانات ارزشی وانقلابی درجهت حفظ این سنگر مهم وکلیدی که دراین ایام مورد طمع دوباره دشمنان دین وانقلاب قرار گرفته است.

 

 


[1] . دانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی، تبیان ش 14. چاپ چهارم سال 1383. ناشر: مؤسسه تنظیم و نشرآثار حضرت امام خمینی (س)،ص 139 و 140.

[2] . همان، ص 19 و 20.

[3] .همان، ص 80 و 81

[4] . تبیان14، ص 213

[5] . بیانات رهبر فرزانه انقلاب در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف - 1/9/87

[6] . بیانات رهبر انقلاب در دیدار با اساتید دانشگاه‌ها – 11/4/93

منبع:صبح زاگرس

انتهای پیام/گ

نظرات کاربران

شبکه اطلاع رسانی دانا
قلم_گزینشی