به گزارش چهارفصل از یاسوج، بار دیگر دود کارخانههای شن و ماسه در سواحل بیگناه بشار به هوا رفت تا رفتن صابری از این استان فرصتی برای بار زدن سرمایههای عمومی از بستر این رودخانه پر آب از سوی مالکان واحدهای تولیدی شن و ماسه شود.
همه ماجرا از روزی شروع شد که سید حسین صابری در یکی از نشریات محلی مطلبی را از رودخانه بشار، سواحل زیبای آن و اثرات مخرب زیستمحیطی کارخانههای شن و ماسه خواند.
فردای آن روز، سید حسین صابری با یک تلفن، همه مدیران مربوطه را به اتاق کارش فراخواند و در همه طول مدیریت 370 روزهاش، دست از پیگیری این موضوع برنداشت؛ او یک تنه جلوی همه مشکلات ایستاد و همواره حرفش این بود که تحمل این همه فشار به ارزش کاری که قرار است انجام شود میارزد.
نمایی از ورود پساب و آلودگیهای کارخانههای شن و ماسه به رود بشار
تلاشهای صابری برخی مدیران را در ادامه راه با خود همراه کرد و او نتایج خوبی در این راه گرفت به طوری که همه کارخانههای شن و ماسه از سواحل رود بشار تعطیل شدند و در نقاط مختلف شهرستان بویراحمد به واحدهای شن و ماسه کوهی تبدیل شدند.
اگر چه در همان روزها هم برخی کارشناسان از غیرکارشناسی بودن این اقدام در تعطیلی یکباره همه واحدهای شن و ماسه انتقاد میکردند ولی اعتماد آنها به این نظریه کارشناسی خود به حدی نبود که به سطح رسانهها کشیده شود.
از سوی دیگر رسانهها در این استان، تمام قد پشت تصمیم صابری ایستادند و هیچ چیز را با نجات رودخانه بشار عوض نکردند.
از نگرانی مردم برای گرانی ماسه تا نگرانی آنها برای برگشت دوباره شن و ماسهایها به بشار
حاصل این همراهیها، رود بشار را از چنگال بیرحم کارخانههای شن و ماسه نجات داد و بعد از سالها آلودگی، ماهیها در رودخانه بشار دیده شدند ولی برخی مردم نیز گران شدن شن و ماسه را به این تصمیم استاندار وقت مربوط میدانستند و در گوشه و کنار پیام خود را به صابری میرساندند.
اما هر چه بود، رسانهها موفق شدند قاطبه مردم و افکار عمومی را با این حرکت انقلابی همراه کنند.
این همه ماجرا نبود؛ داستان شن و ماسهایها در کهگیلویه و بویراحمد البته بازیگران دیگری هم داشت که مهارت آنها در کارشان، مقاومتهای زیادی را برای عملیاتی شدن این تصمیم و آرام کردن بازار شن و ماسه بهوجود آورد.
کارخانهداران شن و ماسه در این استان فریاد خود را بر سر هر وزیر و وکیلی که پا به این استان مینهاد، کشیدند ولی نجات رودخانه بشار از آلودگیهای این کارخانهها طرفداران زیادی پیدا کرد که استاندار وقت، رسانهها و قاطبه افکار عمومی مهمترین آنها بوده است.
تلاشهای کارخانهداران شن و ماسه که سواحل بشار را بستری بیدردسر برای پول درآوردن میدانستند ادامه یافت و آنها بهترین اقدام لجوجانه خود را مقاومت در عرضه شن و ماسههای آماده خود به منظور کمبود شن و ماسه در بازار و گرانی آن میدانستند، اقدامی که موفق به انجام آن شدند.
شن و ماسه در کهگیلویه و بویراحمد گران شد تا رودخانه بشار زلال بماند.
آبتنی مردم در رودخانه بشار
اما این هم همه این داستان نبود و سریال شن و ماسه در این استان بازیگر سومی هم داشت و آن کامیونداران بودند.
رانندگان خودشان میبرند و خودشان میدوزند/ قیمت حمل و نقل ماسه امان مردم را برید
توپ گرانی شن و ماسه بعد از تعطیلی واحدهای رودخانهای به حق در میدان کامیونداران افتاد؛ کامیوندارانی که به گفته مسعود مصدقی، مدیرکل حمل و نقل و پایانههای این استان خودشان میبرند و خودشان هم میدوزند.
شن و ماسه خودش گران نبود ولی قیمت حملش امان مردم را برید و آنهایی که برای ساخت و ساز به این کالای دردسرساز در آن مقطع نیاز داشتند به قیمتهای چندین برابری نیز آن را خریدند و در ساختمانهای خود به کار بردند.
قیمت حمل و نقل هر 10 تن شن و ماسه از کارخانههای شن و ماسه کوهی تا حومه شهر یاسوج 33 هزار تومان و خارج از حومه شهر به ازای هر 10 تن در هر کیلومتر 110 تومان مصوب شد اما کامیونداران هیچگاه زیربار آن نرفتند.
مردم ماسه میخواستند و کامیونداران نیز قیچی و ریش دست خودشان بود و هر چه میخواستند، میگرفتند.
ایرادهایی که به کار غیرکارشناسانه و عجولانه صابری گرفته میشد در این مصوبه نیز مطرح شد و منتقدین میگویند که این مصوبه نیاز به زیرساختها و مقدماتی دارد که انجام نشد.
این اختلافات، رابطه استاندار وقت و مسعود مصدقی را شکرآب کرد به طوری که مصدقی از آن به بعد در هیچ نشستی با حضور صابری شرکت نکرد.
این ماجرا ادامه داشت تا اینکه صابری رفت و سید موسی خادمی به جای او سکان هدایت این استان را به دست گرفت.
مصوبه کاغذی قیمت حمل شن و ماسه دردی دوا نمیکند/ تصمیم استاندار جدید
شن و ماسهها در دوران خادمی نیز نخستین نشست رسمیاش را به خود اختصاص داد تا اهمیت این کار مهم بیش از پیش مشخص شود.
خادمی در پی برخی گزارشات و خبرها از بازگشت مجدد کارخانههای شن و ماسه به سواحل بشار این بار مدیران را با حضور رسانهها فراخواند تا از زبان آنها آخرین حرفها و نظرات را بشنوند.
این نشست یک تفاوت با دیگر نشستها داشت و آن بررسی کارشناسانه مسائل بود.
مصدقی که توپ گرانی را در زمین خود و مجموعه تحت مدیریتش میدید، به این ابهامات پاسخ داد و گفت: شن و ماسه تحت بارنامه نیست، دفتر فروش وجود ندارد، رانندگان بدون دفتر فروش تحت نظارت و کنترل نیستند و مسائلی از این دست.
او مصوبه قبلی را یک دستور کاغذی خواند و تاکید کرد: نوشتن یک تصمیم روی کاغذ، دردی را دوا نمیکند و باید مسائل واقعی دیده شود؛ اشاره مصدقی به دستورات صابری استاندار وقت بود.
مدیرکل حمل و نقل و پایانهها، قیمت مشخص شده برای حمل و نقل را پایین دانست و از آنالیز واقعی قیمتها خبر داد.
خادمی نیز بعد از پایان نشستها خیلی سریع موضعش را گرفت و گفت: بازگشت مجدد کارخانههای شن و ماسه به رودخانه بشار امکانپذیر نیست و جاده ساماندهی رود بشار یکطرفه است.
او در مورد قیمت حمل و نقل نیز کمیتهای را برای عملیاتی شدن یک رویه معمول و منطقی که نه سیخ بسوزد و نه کباب، مدیران صنعت و معدن، حمل و نقل را با محوریت استانداری مامور کرد.
راه نفوذ دوباره شن و ماسهایها به رود بشار/ هزینهای که یکبار پرداخت شد
این ماجرا ادامه داشت تا اینکه برخی کارخانهداران به بهانه احقاق حق موفق شدند از دادگاه و دادستانی برای یک فعالیت 10 روزه به منظور سنجش میزان آلودگی آنها و ارائه نظر ادارهکل محیط زیست مجوز بگیرند؛ مجوزی که آغازی بود بر غم دوباره رود بشار.
خادمی که در بدو مسئولیتش در این استان با یک پرونده مهم مدیریتی مواجه است در حالی برای ساماندهی قیمت شن و ماسه و حمل و نقل آن تلاش میکند که اینک باید جلوی بازگشت مجدد کارخانههای شن و ماسه به رود بشار را از مجرای قانون و قضا بگیرد.
استاندار کهگیلویه و بویراحمد میگوید: این استان در حوزه شن و ماسهها یک بار هزینه داده است و نباید به هیچ بهانهای دوباره این کارخانهها در بستر رودخانهها فعالیت کنند.
اکنون غمبارترین قصه بشار سوءاستفاده کارخانهداران از رای 10 روزه دادگاه، برای فعالیت دائمی در بستر رودخانه بشار و فشردن گلوی ظریف این رود بینظیر است.
کارخانههای شن و ماسه در سواحل بشار
یادمان نرود که قرار بود واحدهای تولیدی شن و ماسه در رودخانه بشار تنها 10 روز فعالیت کنند تا میزان آلودگی آنها مشخص شود نه اینکه 10 روز بهانهای باشد برای باز شدن پای کارخانهداران به سواحل بکر و بینظیر رود بشار.
از آن 10 روز اکنون بیش از 25 روز میگذرد و رسانهها و خبرنگاران در کنار مردم چشمشان به دستورات استاندار جدید، مدیران مسئول در این حوزه و مهمتر از همه اینها دستگاه قضا و دادستانی این استان است تا آن 10 روز بهانهای برای تخریب دوباره بشار نشود.
آیا کهگیلویه و بویراحمد در داستان شن و ماسهایها نیز به مانند بسیاری از عرصههای دیگر میخواهد مدیریت آزمون و خطایی را تجربه کند و بار دیگر هزینه دهد یا اینبار خروجی جلسات و تصمیمات در این استان از مجرای صیقلدهنده کار کارشناسی و جدیت و دلسوزی میگذرد؟ اینک مردم در کهگیلویه و بویراحمد بیش از آنکه نگران گرانی شن و ماسه باشند نگران بازگشت دوباره کارخانههای شن و ماسه به رودخانه بشار هستند.
برای پاسخ این 2 سوال و نگرانیهای مردم، دست کم باید یک ماه دیگر صبر کرد ...
منبع:فارس
انتهای پیام/گ
نظرات کاربران